part ⁵

روز دادگاه
قاضی:متهم
_جئون جونگکوک
قاضی :خب گزارش شده که بزرگترین مافیا ی کره شمایین
_ مدرکی ندارین
قاضی : خیر نداریم اما شاهد داریم
_ شاهدتون کیه ؟
قاضی : بگین بیاد داخل
ویو کوک
باورم نمیشه اون اون





بیا پایین







پایان




حالا بیا پاین






ادامه 😁

اون جیوو بود اون که می‌گفت دوستم داره

+ باعرض احترام جناب قاضی (چقدر کتابی)

قاضی :خب شما شاهد آقای جئون هستین ؟

ویو جیوو
به کوک نگاه کردم چشاش پر از اشک بود
باورم نمیشه سرد ترین ادمی که توی زندگیم دیده بودم الان داره گریه میکنه؟( عزیزم کوک ما هم احساس داره مثل تو سنگ دل نیست که لوش دادی 🥺
+ خفه میشی داستانو بنویس
م.ر :چشم شما به کارت برس )
+ آ بله (با بغض سگی )
قاضی :آیا شما با ایشون نسبتی دارین ؟
+ خیر
قاضی :خب من متهم رو به ۴ سال حبس محکوم میکنم ختم جلسه
ویو جیوو
کوک اومد طرفم و گفت
_ خب پس نسبتی با هات ندارم
+ن نداری
_وقتی اومدم بیرون میفهمی
+ مثلا میخوای چیکار کنی ؟
اومد دم گوشم گفت
_میخوام مهر مالکیتم رو روت بزنم
+تو صبر کن تا اون موقع بعد من تا ۴ سال دیگه ازدواج میکنم
_خواهیم دید بیب


خ*م*ا *ر *ی



شرطا
خب وقتی ۱۵ تایی شدیم میذارم پارت بعد رو
بچه ها میدونم چرت شد به روم نیارین
دیدگاه ها (۴)

وایییی

اینا کل پیم ها بودن

🤣🤣🤣😅😅😅

عشق چیز خوبیه پارت ۱۲ بادیگارد اومد بادیگارد : قربان فهمیدم ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط